حیوانات هم می خندند

۴ بازديد

تو فلسفه و بر طبق قواعد منطق  یکی از تعاریف انسان وجه تمایزش با حیوانه و در *فصل انسان از جنس حیوان  میگن:الانسانُ حیوانُ ضاحک.یعنی انسان حیوانی خندان است.در واقع داره انسان رو با یک ویژگی خاص از جنسش که حیوانه جدا میکنه.البته قصدِ این کار تعریفه،چون تو فلسفه باید بتونی شی ء رو تعریف کنی و بعبارتی به سوالات از اون شی ء جواب بدی.(تو  فلسفه  و منطق سه نوع سوال از شیء وجود داره.مُطَلَب ما،مطلب هل،مطلب لم و هر کدوم به دو قسم تقسیم میشه:مای شارحه،مای حقیقیه-هل بسیطه،هل مرکبه-لم ثبوتی ،لم اثباتی).به این معنا که گاهی از مطلق شی ء سوال میشه که بهش میگن هل بسیطه(یعنی سائل از ثبوت شی ء سوال میکنه،به این صورت که از وجود چیزی مطلع نیست و در باره وجود اون شی میپرسه،مثلا سوال میکنه آیا خدا وجود داره؟آیا فرشته وجود داره؟آیا جن وجود داره؟)،گاهی هم از وجود مقید و ثبوت شی ء لشی ء سوال میکنه که بهش میگن هل مرکبه،(به این معنا که سائل از وجود شی ء مطلع هست ولی از صفات شی ء آگاه نیست و از صفات میپرسه،مثلا سوال میکنه خدا عادله؟بصیره؟سمیعه؟ووو)

 

بگذریم....حرف من چیز دیگست.

تا حالا گفته و نوشته شده الانسان حیوان ضاحک. یعنی صفت خندان و  یا به عبارتی توانایی خندیدن متعلق به انسانه و سایر حیوانات قادر به خندیدن نیستن.ولی من اینو نقض میکنم.چون تو دنیای مجازی دارم خنده های شامپانزه ها و سگ ها رو میبینم.چیزی هم که منو وادرا به نوشتن این یادداشت کرد اینه که یک هفته ست یه بچه گربه دو ماهه ی بی مادر پیدا کردم که دارم ازش مراقبت میکنم.اما برای منه گربه باز که هر سال یه بچه گربه حمایتی بزرگ میکنم اینبار باعث تعجب بود که وقتی با این بچه بازی میکنم،یعنی قلقلکش میدم دهنشو باز میکنه و لب هاش حالت خنده میگیره  و یجورایی ریسه میره.نمیخوام بگم خنده انسانی ولی چیزی که من میبینم رسما نوعی خندست.

 

...................................

ترم سه ارشد،استاد شواهدالربوبیه میگفت" تا حالا فکر میکردن فقط انسان روح داره ولی فلاسفه دارن روی اینکه آیا نبات و حیوان هم روح دارن تحقیق میکنن و بعضی ها به مرز اثبات چنین قضیه ای هم نزدیک شدن."

قطعا اونها همراه علوم نباتی و جانوری از آیات و روایات خاص هم استفاده میکنن.مگه نه اینکه اگر حیوانی رو به ناحق بکشی در قیامت جز شاکیان حاضر خواهد شد؟!مگر نه اینکه:

یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتاً لِّیُرَوْاْ أَعْمَالَهُمْ

فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ

وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ‏

در آن روز مردم به طور پراکنده (از قبرها) بیرون آیند تا کارهایشان به آنان نشان داده شود.

پس هر کس به مقدار ذرّه ‏اى کار نیک کرده باشد همان را ببیند.

و هرکس هم وزن ذره ‏اى کار بد کرده باشد آن را ببیند.

 

غصه میخورم که 100 سال دیگه،هزار سال دیگه نیستم ببینم فلسفه(و علوم) چه تغییری میکنه،چه چیزهایی نقض و چه چیزهایی اثبات میشه. کاش میتونستم عین افسانه های کره ای چند صد سال زندگی کنم.

 

پ ن:ِرشد بعد از وقوع آسیب دارای پنج شکل مختلف است.یافتن قدرت شخصی،رسیدن به حس قدردانی،شکل گیری روابط عمیق تر،کشف معنا و مفهوم بیشتر در زندگی و دیدن فرصت های جدید.(از کتاب گزینه ب)

پ ن: تو پاراگراف اول من فقط هل بسیطه و هل مرکبه رو توضیح دادم.

پ ن:عکس مال چند روز پیشه.تو جامعه الزهرا در و دیوار پر شده بود از این بنر.
 
*فصل=انفصال،جدایی،تفکیک
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.